آقا انقد دلم می خواست جای این بودم.
البته همین لباسای اینم بپوشما مخصوصا دامنش آخه خیلی قشنگه
خوشبحالش
نمیدونین چقد عاشق اینم که ایجورجاها برم زندگی کنم.
ای کاش.......
-------------------------------------------------------------------
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت...........
یاحق
منم از جنگل خوشم نمیاد عوضش عاشق استپ و بیابونم مث شیراحمد که تا نگاه میکنی ته مسیرتو نمیبینی و هی میری
بلههههههههههه
اره واقعا قشنگ بود ولی من همون تپه های پر از گلو دوس دارم
ولی حیدریو من بیشتر دوس داشتم همون ک آبشار کوچیک داشت
آخ سمیرا پس چقد جات خالی بود تو سفر اخیر گرگانم با فهیمه
انصافا من که از جنگل خوشم نمیاد این صحنه هایی که دیدم واقعا خوشم اومد
مخصوص جهان نما که جهان نما بود
پاییز جنگل رنگای قرمز جیغ و زرد و نارنجی و سبز کم رنگ...نسیمی که تو ارتفاع از لای درختا رد میشد و بصورتمون میخورد
آخ سمیرا جات خالی بود
بویژه که سفر با من رو از دست دادی
آقااااااااااا نگو دیگه
البته من از جنگلای شمال خوشم نمیاد اصا از جنگل خوشم نمیاد همش قورباغه و مارمولک داره
من از تپه ها کروش پر از گل و سبزه داره خوشم میاد اصا عاشقشونم خفا
اونکه واقعا رحمی بود کخدا بما کرد و عنایتی بود کخدا قسمت شما نکرد
«همه از خدائیم، به سوی خدا میرویم»
کلّ هستی از خداست. آنچه در دنیای توهّمتان می بینید، از ذات احدیّت نشأت گرفته است. آیا چیزی جز خدا و جز از خدا می بینید؟ خدا آنچه هست، آنچه نیست، آنچه خواهد بود و آنچه بوده است، می باشد. خدا تنها حقیقت، تنها زندۀ واقعی، تنها حیات جاودان و تنها شعور حاکم بر هستی است.
جز خدا نیست. هر چه هست، خداست. جز خدا نبینید، جز خدا نپندارید و جز خدا حامی ای نجوئید که او ذات یگانۀ هستی است. تنها حقیقت ماندگار و تنها پدیدۀ جاودان. جز او هر چه هست، همه از اوست. با اوست. در اوست و تنها اوست که هست و غیر او هر چه هست، زندگانی از او می یابد که او وحدت بی منتهاست. (از وبلاگ حدیث آشنا)